روایت زندگی شهیدی که در جبهه به عرفان عملی و قرب الهی رسید

مصطفی مشهدی روایتگر زندگی سراسر عاشقانه رزمندگان سرابی و شهدای عزیز این بار ما را به عملیات بیت المقدس ۲و زندگی یک مرد آسمانی و عاشق الی الله می برد و از شهید حمید ریحانی می نویسد:

🌹 شهید حمید ریحانی، اسوه اخلاص و عرفان🌹

سفر کرده ‏ام تا بجویم سرت راو شاید در این خاکها پیکرت را

من اینجایم ای آشنای برادرهمان جا که دادی به من دفترت را

همان جا که با اشک و اندوه خواندی ‏برایم غزل واره‏ ی آخرت را کجایی که چندی است نشنیده‏ ام من‏ دعاهای پر سوز و درد آورت را …

شهید حمید ریحانی در خانواده ای کشاورز و ساده بدنیا آمد . علی رغم سن پائین از ابتدای انقلاب در صفوف تظاهرات علیه نظام ستمشاهی حضور داشت. از ابتداء شکل گیری بسیج در کنار برادرش، شهید محبوب ریحانی، به عضویت پایگاه بسیج درآمد و برای اولین بار در سال ۱۳۶۲ برای مقابله با گروههای معاند به کردستان اعزام شد.

شهادت برادرش در سال ۱۳۶۲ شور و شوق حمید را برای حضور در جبهه های نبرد مضاعف نمود .تلاش و فعالیت شبانه روزی او در جبهه و پایگاه باعث شد که علیرغم سن پائین فرماندهی پایگاه مقاومت روستای قلعه جوق را که از پایگاههای بسیار فعال دوران دفاع مقدس بود؛ به ایشان سپرده شود.ولی او با این تفکر که فرمانده پایگاه باید همیشه جلوتر از سایر اعضا در جبهه حضور داشته باشد اعزام به جبهه را بر ماندن در پشت جبهه ترجیح داد. در سال ۱۳۶۴درعملیات والفجر ۸ در بمباران شیمیایی شدیدا آسیب دید و مدت طولانی در بیمارستان بستری گردید. در سال ۱۳۶۵ علیرغم نگرانی پدر و مادر از وضعیت سلامتی حمید، او همزمان با عملیات کربلای ۵ مجددا به جبهه نبرد بازگشت و اینبار به عضویت گردان ویژه واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۳۱ عاشورا درآمد و درعملیات های شناسائی مشغول فعالیت شد. در زمستان سال ۱۳۶۶ برای حضور درعملیات بیت المقدس ۲ در کوههای سرد و برفی کردستان عراق به این منطقه عملیاتی اعزام شد. او با آگاهی از شهادت در این عملیات متن وصیتنامه و وسایل خود را که حاوی کلام الله مجید ، تسبیح ، لباس و … بود تحویل یکی از همرزمان نمود و توصیه و سفارشات شفاهی خود را بیان نمود تا به خانواده اش رسانده شود.در روز عملیات بیت المقدس ۲ به همراه شهید علیرضا موید ، مسئول وقت اداره اطلاعات سراب و مراغه ، درجریان هدایت نیروهای گردان حبیب ابن مظاهر لشکر عاشورا به ارتفاعات الاقلو در درگیری شدید با نیروهای بعثی عراق؛ شب هنگام به علت اصابت گلوله و ترکش زخمی و به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر پاک و مطهرش سالها در این مکان ماندگار شد. تا پایان جنگ تحمیلی همرزمان شهید هر روز از کوههای “قامیش” و “گوجار” که مشرف به کوه الاقلو بود به پیکر شهدای به جا مانده از عملیات بیت المقدس با حسرت نگاه می کردند و آرزو می کردند که روزی امکان انتقال این پیکرها به موطنشان فراهم گردد. پیکر مطهر این شهید بعد از عقب نشینی نیروهای صدام از شمال عراق و درجریان اولین تفحص پیکرهای پاک شهدا در خاک عراق، از طریق همرزمان در واحد اطلاعات و عملیات لشکر عاشورا شناسائی و بعد از انتقال به کشورمان در کنار برادر و همرزمان شهیدش در گلزار شهدای قلعه جوق به خاک سپرده شد.

شهید حمید ریحانی در طول سال های دفاع مقدس به یکی از اسوه های تقوا و اخلاص تبدیل شد . نمازها و ناله های شبانه این بزرگوار در کنار چهره آرام و معصومانه اش از وی چهره ای وارسته ساخته بود. او پله های شناخت و عرفان عملی را در میدان نبرد تجربه کرده و به اوج معنویت رسیده بود.یاد و نامش گرامی باد🌹