کد خبر : 1857
تاریخ انتشار : شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۹
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای روایت شهید آسمانی سیف الله امینی بسته هستند
-

روایت شهید آسمانی سیف الله امینی

روایت شهید آسمانی سیف الله امینی

بنام خدای شهیدان سالروز شهادت شهید سیف الله امینی فرزند: کریم ولادت : ۱۳۴۷- روستای قلعه جوق شهادت : ۵/۱۲/۱۳۶۵- شلمچه ادامه عملیات کربلای ۵ باز مرغم در هوای جنگ شد دل برای خاک جبهه تنگ شد باز جانم شوق در پرواز شد مشق جبهه بر لبم آواز شد جبهه جای اوج و هم معراج

بنام خدای شهیدان
سالروز شهادت شهید سیف الله امینی
فرزند: کریم

ولادت : ۱۳۴۷- روستای قلعه جوق
شهادت : ۵/۱۲/۱۳۶۵- شلمچه
ادامه عملیات کربلای ۵

باز مرغم در هوای جنگ شد
دل برای خاک جبهه تنگ شد
باز جانم شوق در پرواز شد
مشق جبهه بر لبم آواز شد
جبهه جای اوج و هم معراج بود
سینه ها بر تیغ کین آماج بود
تیر بود و ترکش و باروت و دود
گه ظفر، گاهی فراز و گه فرود
قصه ی پر غصه ی جنگ و نبرد
زنده ماند در دل مردان مرد
این بسیجی ها ذبیح حق شدند
پور ابراهیم را ملحق شدند
نهر عنبر, نهر جاسم یاد باد
صد حنابندان قاسم یاد باد

شهید سیف الله امینی فرزند ارشد خانواده ‌ای مذهبی و کشاورز بود. دوران تحصیلات ابتدائی اش مواجه با شور انقلاب اسلامی و دوران راهنمائی اش همزمان به آغاز جنگ تحمیلی بود همراه با شور بسیجی و حسینی. این شهید گرانقدر برای اولین بار در سن ۱۴ سالگی توانست همراه با تعدادی از نوجوانان و جوانانی همچون آقای رشید سلطانی عازم جبهه های کردستان و شهر مهاباد شود. بعد از مراجعت از جبهه به عضویت سپاه پاسداران درآمد و به عنوان مربی تاکتیک ماموریت های خود را به صورت قابل قبول انجام داد.
حضور ایشان در سپاه به عنوان پاسدار رسمی همزمان با سنگینی کار کشاورزی پدر، مریضی مادر و کم سن و سال بودن سایر برادرانش موجب شد که برای کمک به خانواده درخواست استعفا از سپاه را مطرح کند که به دلیل توانائی ایشان در امور رزمی و آموزشی و نیاز مبرم سپاه به نیروهای کارآمد؛ استعفایش با مخالفت سپاه مواجه گردید. نهایتا علیرغم بروز برخی مشکلات از سپاه پاسداران منفک شد.
آغاز عملیات کربلای ۵ در زمستان سال ۱۳۶۵ و اعلام نیاز جبهه به نیروهای رزمنده و کارآمد و از طرف دیگر شهادت برخی از دوستانش در این عملیات حس نبرد و مبارزه با دشمنان اسلام و ایران را مجددا در جسم و جان سیف الله به خروش آورد. ایشان در جریان اعزام سپاهیان مهدی همراه دوستان و همرزمانش عازم منطقه جنوب شد و در قالب گردان المهدی به عنوان تیربارچی برای حضور در خطوط مقدم شلمچه و شرکت در مرحله سوم عملیات کربلای ۵ آماده شد.
برادر رزمنده کربلائی داود زمانی که به عنوان کمک تیربارچی در کنار ایشان حضور داشتند نقل می کنند:
قرار بود گردان ما در مراحل تکمیلی عملیات کربلای ۵ در ساعت ۱۰ شب و با رمز یا فاطمه الزهرا از سمت غرب نهر جاسم خود را به دژ مقابل عراقی ها برساند. قرار بود در جناح راست لشکر ۱۹ فجر به خط دشمن حمله کند اما با تاخیر درعملیات آنها، گردان المهدی مجبور شد به تنهائی عملیات را شروع کند که با آتش سنگین دشمن تا دندان مسلح و بارانی از گلوله های سبک و سنگین آنها مواجه شد و تعدادی از نیروهای گردان در این عملیات شهید و زخمی گردیدند. حدود ۱۵ دقیقه از حرکت ما به سمت دشمن نگذشته بود که خمپاره ای در نزدیک ما فرود آمد و از پشت سر ترکشی به سر سیف الله خورد و روی زمین افتاد من هم زخمی شده بودم. در آخرین لحظات بالای سر او حاضر شدم تا جویای وضعیت‌اش بشوم .
آخرین حرف های او این بود: ” به پدر و مادرم سلام برسانید و بگویید حلالم کنند” . نهایتا ما را برای درمان به پشت جبهه برگرداندند و چند روز بعد پیکر مطهر ایشان به سراب رسید و در گلزار شهدای سراب به خاک سپرده شد.
شهید سیف الله امینی در این عملیات با آغوش باز به سمت شهادت پرکشید و به این درجه والا رسید ولی گویا همچنان به فکر تنهائی پدر و مریضی مادرش بود.
نامش جاویدان و یادش گرامی باد

روایتگر فتح: مصطفی مشهدی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.