کد خبر : 1829
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۷
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای رویای صادقانه مادرشهید/روایت زندگی عاشقانه شهید میلانی بسته هستند
-

رویای صادقانه مادرشهید/روایت زندگی عاشقانه شهید میلانی

رویای صادقانه مادرشهید/روایت زندگی عاشقانه شهید میلانی

به گزارش شبکه مردم سراب،مصطفی مشهدی روایتگر قتح و راوی زندگی عاشقانه شهدای افتخارآفرین سراب در مورد زندگی و سبک و سیاق شهید ابوالفضل میلانی نوشت: بنام خدای شهیدان یادنامه شهید ابوالفضل میلانی فرزند: سلمان سال تولد: ۱۳۴۷/۱۱/۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۲ عملیات والفجر ۸ خانواده شهید ابوالفضل میلانی خانواده ای مومن و از اهالی شهیدپرور

به گزارش شبکه مردم سراب،مصطفی مشهدی روایتگر قتح و راوی زندگی عاشقانه شهدای افتخارآفرین سراب در مورد زندگی و سبک و سیاق شهید ابوالفضل میلانی نوشت:

بنام خدای شهیدان

یادنامه شهید ابوالفضل میلانی
فرزند: سلمان

سال تولد: ۱۳۴۷/۱۱/۶
تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۲
عملیات والفجر ۸

خانواده شهید ابوالفضل میلانی خانواده ای مومن و از اهالی شهیدپرور روستای قلعه جوق هستند که سال ها قبل از انقلاب اسلامی در شهر سراب اقامت گزیدند.
شهید ابوالفضل میلانی در شهر سراب متولد شد و بعد از گذراندن دوره ابتدائی و راهنمائی وارد داشسرای تربیت معلم سراب شد. در کنار تحصیل در بسیج حضور فعال داشت. حس وطن پرستی و احساس وظیفه دفاع از انقلاب و نظام اسلامی شور حضور در جبهه های نبرد را در درون وی زنده کرد و بارها به جبهه های نبرد اعزام شد.
در سال ۱۳۶۴ مجددا به جبهه های جنوب اعزام و جهت آمادگی حضور در عملیات بزرگ والفجر ۸ در گردان خط شکن آموزش غواصی دید. علیرغم اینکه دوره ماموریت سه ماهه اش پایان یافته بود؛ در اوایل دهه فجر ۱۳۶۴ به مدت دو روز به سراب بازگشت و با اخذ اجازه و حلالیت و وداع دائمی با پدر و مادر و اعضاء خانواده برای شرکت در عملیات مجددا به جبهه جنوب بازگشت.
این شهید بزرگوار در شب عملیات والفجر ۸ جزو نیروهائی بود که توسط شهید کریم وفا هدایت می شدند و در زمان عبور از اروند رود از ناحیه قلب مورد هدف تیر مستقیم نیروهای رژیم بعثی عراق قرار گرفت و در حالی که ۱۷ سال از بهار عمرش را پشت سر گذاشته بود در کنار شهید والامقام کریم وفا به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

مادر بزرگوار این شهید والامقام نقل می کند:

“طی دو روزی که ابوالفضل برای مرخصی به خانه آمده بود مثل همیشه برای خواب جا انداختم . او روی تشک نخوابید. دلیلش را پرسیدم گفت دوستانم الان در شرایط سختی هستند و من نمی توانم در جای راحت بخوابم.
شبی که او شهید شده بود خواب دیدم که گلوله ای به سرم خورده از خواب بیدار شدم و گفتم حتما ابوالفضل شهید شده است . چند روز بعد جنازه اش را آوردند. ”

فرازی از وصیتنامه آگاهانه شهید:

خدایا از تو می خواهم که گناهانم را ببخشی و مرا به آرزوی دیرینه ام که شهادت است برسانی و شهادت مرا که خاری به چشم دشمنان است بپذیری.
پدر و مادر عزیزم، واقعا شرمنده ام که نتوانستم و هرگز نخواهم توانست زحماتی را که از از آغاز تولد من متحمل شده اید جبران کنم. ازشما بزرگواران می خواهم که مرا حلال کنید و اگر خداوند یاری نمود و شهادت نصیبم شد هرگز گریه و زاری نکنید و برایم مراسم نگیرید و هزینه مراسم را به جبهه ها یا به مناطق جنگ زده اختصاص دهید.

روحش شاد و یادش گرامی باد 🌹

الازم می دانم از برادران گرامی این شهید بزرگوار که در تهیه این مطلب مساعدت نمودند صمیمانه تشکر و قدردانی نمایم.

برچسب ها : ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.